Saturday, September 10, 2005

نمي خوام زوري نگهت دارم
خسته شدي
دلت با من نيست
نمي دونم واقعا اما اگه رفتي برات آرزوي موفقيت ميكنم
چون با تمام وجود دوست دارم
هيچكسي جاتو نميگيره
اما قصه ما يك شب و دو شب نبود ، هزاران شب بود
اما داستان هنوز تموم نشده بود كه كتاب ما گم شد و ...

وقتي گفتم : برگ از درخت خسته ميشه پائيز همش بهونست بهم خنديدي ولي حالا خودت داري مي گي!! پس برگ از درخت خسته ميشه پائيز همش بهونست.

گرچه قصه ما قصه كوتاهي نبو اما با از صميم قلب برات آرزوي موفقيت ميكنم ، هميشه ، همه جا

به قول اميد كه ميگه :
اگه به زور روزگار از زندگی ات می رم کنار
می رم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
تو گریه های زار و زار سپردمت به روزگار
این از خودم گذشتن رو پای خاطرخواهیم بذار
خیال نکن که خواستمت این اونه که می خواستمت
به قبله محمدی اینه که حرف راستمه
می خوای واسه ات همین وسط داد بزنم
با تار زلفات دلم رو دار بزنم
پیش همه خلق خدا زار بزنم
گریه کنون سرتوی دیوار بزنم
بعد یه عمر آزگار یه عاشقی تو روزگار
از عشق تونست که بگذره بدون باختن تو قمار
اگه به زور روزگار از زندگی ات می رم کنار
می رم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
تو گریه های زار و زار سپردمت به روزگار
این از خودم گذشتن رو پای خاطرخواهیم بذار

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

از دوست داشتن تا عاشق بودن راه طولانيه ,راهی از رنج و عشق و صبوری

و هر کسی به اين راه اشنا نيست پس عاشق اون کسی باش که جواب عشق

رو خوب بده

11:55 AM  

Post a Comment

<< Home