سقف (گوگوش)
سقف ما هر دو يه سقف ديوارامون يه ديوار
آسمون يه آسمون بهارامون يه بهار
اما قلبامون دوتا دستامون از هم جدا
گريه هامون تو گلو خنده هامون بی صدا
نتونستم نتونستم تو رو بشناسم هنوز
تو مثل گنگی رمز توی يك كتيبه ای
كه هميشه با منی اما برام غريبه ای
هنوزم ما مي تونيم خورشيدو از پشت ابر صدا كنيم نمی تونيم؟
می تونيم بهارو با زمين خسته آشنا كنيم نمی تونيم؟
هم شب و هم گريه ايم درد تو درد منه
بگو هم غصه بگو ديگه وقت گفتنه
بغض ما نمي تونه اين سكوتو بشكنه
مردم از دست سكوت يكيمون حرف بزنه